menusearch
dtci.asia

نیکولای نیکولایویچ اورینوف

تقویم
يكشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
جستجو
هدر سایت

نیکولای نیکولایویچ اورینوف

(0)
(0)
اشتراک خبر در شبکه های اجتماعی اشتراک
تاریخ درج خبر دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
تعداد بازدید خبر 412
 نیکولای نیکولایویچ اورینوف

اورینوف،Николай Николаевич Оринов (Nikolay Nikolaevich Orinov) نیکولای نیکولایویچ اورینوف، پسر یک زن فرانسوی و یک مهندس روسی بود که از کودکی علاقه شدیدی به تئاتر پیدا کرد و اولین نمایشنامه خود را در سن 7 سالگی نوشت. شش سال بعد و در سیزده سالگی او در یک سیرک سیار به عنوان یک " دلقک " بازی کرد. او قبل از رفتن به " مدرسه فقه " در سن پترزبورگ در شهر " پسکوف " مشغول به کار شد. در آنجا بود که او اولین نمایشنامه تمام عیار خود را به نام تمرین و سپس یک " اپرای کاباره ای " به نام " قدرت افسون" (1899) را به صحنه برد.

پایگاه اطلاع رسانی انجمن بین المللی دراماتراپی ایران : اورینوف پس از فارغ التحصیلی از مدرسه در سال 1901، توجه خود را به موسیقی معطوف کرد و برای چند سال با " نیکولای ریمسکی- کورساکوف" در "کنسرواتوارمسکو " تحصیل کرد. در سال‌های 1907- 08 و 1911-1912 او در بازسازی جهان نمایش‌های قرون وسطایی و نمایش‌های مربوط به دوران طلایی اسپانیا در تئاتر Starinny ( تئاتر قدیمی) در سن پترزبورگ شرکت داشت.

برجسته ترین هنرپیشه روسی، "ورا کومیسارژفسکایا"، از او خواست که نقش اصلی را برای نسخه "فرانچسکا دا ریمینی" (1908) به او بسپارد. در اواخر همان سال، ساخت اورینوف از "سالومه" اسکار وایلد به دستور نیکلاس دوم سرکوب شد. ارتباط اورینوف با خانواده کومیسارژفسکی چندین سال ادامه یافت. او به همراه تئودور کومیساریفسکی تعدادی «هارلکیناد »(یک ژانر نمایشی کمیک بریتانیایی که توسط فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد به عنوان "بخشی از پانتومیم است که در آن هارلکین و دلقک نقش های اصلی را بازی می‌کنند) و « مونودرام » را به عنوان بخشی از پروژه جدید خود، «تئاتر شاد برای کودکان سالخورده» روی صحنه برد. مفهوم مونودرام او در « تئاتر روح » که محصول 1915 در سینه انسان به ‌عنوان مخزن روح می‌گذرد، نمونه‌ای بارز از کاری های او بود.

در سال 1910، اورینوف کار خود را در وزارت راه آهن رها کرد تا به عنوان تهیه کننده، نمایشنامه نویس و آهنگساز تئاتر آینه کاذب در سن پترزبورگ مشغول به کار شود. در آنجا بود که بیش از یکصد نمایشنامه از جمله چهارده قطعه نوشته خودش را روی صحنه برد. تولید او از نمایشنامه "بازرس دولتی" نقطه عطفی در تاریخ تئاتر روسیه بود : هر نمایش به گونه ای به صحنه می‌رفت که یکی از زیبایی شناسی های زیر را تقلید کند : تئاترهای رئالیستی داستانی، تئاتر هنری مسکو کنستانتین استانیسلاوسکی، تکنیک های ادوارد گوردون کریگ و ماکس راینهارت و فیلم های کمدی اسلپ استیک.

اورینوف از مسیر نمادگرایی و نشانه های رفتاری نقش» بازیگران به تاثیر روانی و درمانی نمایش پی برد. نشانه های رفتاری نقش، مهمترین عنصری بود که در « تئوری بازی نقش » اورینوف مورد توجه بود، عنصری که امروزه در دراماتراپی نوین به عنوان یکی از اصول تغییر رفتارهای افراد دچار مسئله با «رویکرد رفتاری شناختی» در قالب تئوری «فردیت در دل شخصیت» مد نظر است.

اورینوف مدعی دراماتراپی نبود اما پیش از اجرا با هدف کار هنر پیشه روی خود به نوعی به درمان بازیگرانش می‌پرداخت و روش خود را « نمایش روح » می‌نامید، بر این مبنا می‌توان نتیجه گرفت که اورینوف براین باور بوده است که « درمان» پیش از تئاتر اتفاق می‌افتد، با این تعبیر که هرنقش آفرینی پیش از ورود به تئاتر باید خودش درمان و رفع مسئله شود.

در سال‌های 1922 و 1923 اورینوف از برلین و پاریس بازدید کرد، جایی که نمایشنامه‌های او توسط افرادی مانند " ژاک کوپو" و" چارلز دالین" به صحنه می‌رفتند. او بقیه عمر خود را در پاریس گذراند و با اپرا روسیه [ Opéra russe à Paris ]، " سوربن " و "سرژ لیفار" کار کرد. او یک تک نگاری جامع تهیه کرد که تاریخچه تئاتر روسیه را در طول قرون دنبال می‌کرد. بسیاری از نمایشنامه های بعدی او هرگز روی صحنه نرفتند، از جمله " درام ضد استالینیستی" پله های نمسیس، با شخصیت هایی مانند " الکسی رایکوف "، "نیکولای بوخارین"، "جنریخ یاگودا" و "نیکولای یژوف".

در سال 1920، اورینوف نمایش دسته جمعی طوفان کاخ زمستانی را به نمایش گذاشت که بازسازی آن رویداد مهم انقلاب اکتبر در سه سالگی آن بود. شکل نمایش توده‌ای آرمان‌ شهرهای نمادگرای پیش از انقلاب «تئاتر آیینی» (که فرمول‌ بندی آن عمدتاً پاسخی به انقلاب نافرجام 1905 بود) را به خود گرفت و «مردم» آنها را به عنوان پرولتاریا بازنمایی کرد. این اکشن که در 7 نوامبر در مقابل صد هزار تماشاگر اجرا شد، با انقلاب فوریه آغاز می‌شود، سازماندهی تدریجی کارگران را دنبال می‌کند (در یک صحنه قرمز در سمت چپ، با کرنسکی و دولت موقت در یک صحنه سفید در سمت راست).، تا زمانی که نورافکن ها کاملاً روشن شوند و فریاد «لنین، لنین» بر روی طاقی که به دو مرحله می‌پیوندد تا با «سفیدها» نبرد کند، می‌زند. کرنسکی برای فرار به سمت یک ماشین می‌جهد و در مسیری بین دو گروه بزرگ تماشاگران توسط کامیون‌های پر از سرنیزه‌های تکان‌ دهنده گارد سرخ، به سمت کاخ تعقیب می‌شود. سیلوئت ها در پنجره های کاخ به مبارزه می‌پردازند تا اینکه ارتش سرخ سرانجام موفق شد و چراغ های قرمز چشمک می‌زند. توپ شلیک شده از نبرد ناو آرورا و آتش بازی ها خبر از پیروزی انقلاب اکتبر می‌دهد. همچنین بعدها احتمالاً با الهام از آتش بازی و آتش توپ، رنگ نارنجی به نوعی به یکی از رنگ های رسمی ماه اکتبر تبدیل شد. اورینوف می‌گوید : "ساخت تئاتر زندگی و وظیفه هر هنرمندی است... صحنه نباید آنقدر از زندگی وام بگیرد که زندگی از صحنه." کارگردان به دنبال آن بود که تئاتر (و از طریق آن خود زندگی) را از طریق کشف مجدد منشأ تئاتر در بازی تقویت کند. او تحت تأثیر فلسفه‌های شوپنهاور، نیچه و برگسون، و مانند میرهولد، زیبایی‌شناسی نمادگرایی و کمدیا دل آرته (به ویژه در استفاده از نقاب و خودانگیختگی ) قرار گرفت. اورینوف نظریه‌های تئاتری خود را در مقدمه‌ای بر مونودرام (1909)، تئاتر به‌ مانند (1912)، تئاتر برای خود و صحنه‌ی حرفه‌ای سوآ (1915) توسعه داد.

نمایشنامه های او شامل مونودرام های ارائه عشق (1910) و در صحنه- بال های روح (1911)، داستان تراژدی یک مرگ شاد (1908، بر اساس نمایش عروسکی الکساندر بلوک) و چیز اصلی (1921) است. ) که دو مورد آخر به شدت مدیون روش های کمدی بودند. بر اساس ماکسیم گورکی به نام The Lower Depths (1902)، The Chief Thing یکی از موفقیت های بین المللی اورینوف را فراهم کرد، در فرانسه با عنوان La Comedie du Bonheur روی صحنه و اکران شد و در سال 1926 توسط انجمن تئاتر با هارولد کلورمن و ادوارد جی در برادوی روی صحنه رفت. رابینسون کشتی صالحین او در لهستان موفقیت بزرگی داشت. به گفته اسپنسر گلوب، نمایشنامه The Chief Thing "مجموعه ای از زیبایی شناسی و ابزارهای Evreinovian" را ارائه می‌دهد و هارلکین را " به عنوان مبارزه کننده مرگ و تبدیل کننده زندگی" نشان می‌دهد. گلوب، اسپنسر. 1998. "Evreinov, Nikolai (Nikolaevich)" در The Cambridge Guide to Theatre. اد. مارتین بانهام. کمبریج: انتشارات دانشگاه کمبریج. شابک 0-521-43437-8. پ. 354-355. کلبرگ، لارس. 1980. تئاتر به عنوان اکشن: زیبایی شناسی آوانگارد روسی شوروی. ترانس. چارلز روگل. جهت گیری های جدید در تئاتر. London: Macmillan, 1993. ISBN 0-333-56817-6.

رودنیتسکی، کنستانتین. 1988. تئاتر روسیه و شوروی: سنت و آوانگارد. ترانس. رکسان پرمار. اد. لسلی میلن. لندن: تیمز و هادسون. Rpt به عنوان تئاتر روسیه و شوروی، 1905-1932. نیویورک: آبرامز. شابک 0-500-28195-5. فون گلدن، جیمز. 1993. جشنواره های بلشویکی، 1917-1920. مطالعات تاریخ جامعه و فرهنگ 15. برکلی، لس آنجلس و لندن: انتشارات دانشگاه کالیفرنیا. شابک 0-520-07690-7. کالینز، کریستوفر.1973. ترانس. و اد. زندگی به عنوان تئاتر: پنج نمایشنامه مدرن از نیکولای اورینوف. آن آربور، آردیس. ISBN 0-88233-013-6 (پارچه)، ISBN 0-88233-049-7.Evreinov V.N.، "زندگی من - تئاتر". خاطراتی در مورد نیکولای اورینوف. سن پترزبورگ.، 2018، 204 ص (به زبان روسی).