به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دی تی سی آی ؛به نقل از مهر، مجید امرایی استاد دانشگاه، پژوهشگر هنر و درمان، دراماتراپیست و عضو موسس اتحادیه جهانی دراماتراپی WADTh طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد به بررسی تأثیر دراماتراپی در ارتقای «سطح رفتار سازمانی» و حل معضلات و بهبود شرایط درون سازمانی پرداخت.
آیا تا کنون از خود پرسیده اید که رفتار سازمان چیست؟ ارتباط آن با دراماتراپی کجاست؟ و این ۲ آیا پیوندهایی با هم دارند؟ برای پاسخ به این پرسش ها و پرسش هایی از این دست با این یادداشت همراه شوید:
«از جمله ظرفیت های اجتماعی «دراماتراپی» ارتقای سطح رفتار سازمانی است که متاسفانه تا حالا از آن غافل بوده ایم و به درستی به آن نپرداخته ایم.
«رفتار سازمانی مواجهه با اتفاقاتی است که شغلمان را برای مان مطلوب میکنند»، با این تعبیر از منظر روانی نگاه به اتفاقات پیرامون در تعیین رضایتمندی بسیار مهم است، کما این که اگر با دید بدبینانه به رویدادهای پیرامون مان نگاه نماییم عرصه را بر خود و دیگران تنگ مینماییم و اگر با دید مثبت به اتفاقات بنگریم رضایتمندی بیشتری حاصل میشود.
با این توصیف رفتار سازمانی در تحلیل دراماتراپی ۲ ساحت روانشناسانه به خود میگیرد، «مثبت انگاری» و «منفی انگاری».
منفی گرایی که تکلیفش روشن است جز تیرگی چیزی به ارمغان نمیآورد، اما مثبت گرایی پویایی و تحول و رشد را در پی خواهد داشت.
اما سوال مهم اینجاست که رفتار سازمانی مثبت گرا چه رابطه ای با دراماتراپی دارد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، رفتار سازمانی مثبت گرا به مدد دراماتراپی، به مطالعه و کاربرد توانمندی های مثبت روان شناختی فردی، در مجامع، سازمان ها و ادارات میپردازد، تا به مدد «بازی نقش ها» نقاط قوت منابع انسانی که قابل توسعه و اندازه گیری هستند گسترش یابند.
این طرز تلقی از دراماتراپی به ما کمک مینماید تا بتوانیم برای بهبود عملکرد کارکنانمان، آنها را بصورت اثربخش در سازمان به کار بگیریم و در ادامه نیز در سازمان پویا نگهداریم.
دراماتراپی یا به تعبیری نمایش درمانی، بهره گیری از زبان بدن، بیان و احساس برای تاثیر و تاثر و ارتباط با «خود»، «دیگران» و با «محیط» است که البته با هدف کاهش رنج های معنوی لازم است «ارتباط با خالق» و معبود را هم حفظ کرد.
پیش از پرداختن به رابطه دراماتراپی و رفتار سازمانی نیاز است که بدانیم هدف رفتار سازمانی چیست؟ به باور من هدف اصلی «رفتار سازمانی» توضیح و پیشبینی رفتارها در داخل یک سازمان است که از ملزومات تعاملی بین این دو رشته ی علمی نیز هست.
سازمان ها به مدد دراماتراپی قادرند به بررسی رفتار کارکنان خود در سه سطح (فردی، گروهی و سازمانی) بپردازند این روش راه حل موثری است که به مدد آن قادریم هدف و عملکرد افراد در محیط کار را بهتر درک نماییم و تعاملات بین کارمندان و سازمان را بهبود بخشیم.
دراماتراپی در رفتار سازمانی به بهبود انگیزش، رهبری، ارتباط و فرهنگ سازمانی میپردازد تا جایی که مزیتی رقابتی برای سازمان بوجود میآورد و در نهایت تاثیر قابل توجهی بر درآمد و کسب و کار سازمان ها، بنگاه ها و شرکتها دارد.
دراماتراپی شناخت خود است، توجه به حضور موثر است، خودرا بازی کردن است، خود آگاهی است، ارزیابی ظرفیت های مثبت و منفی وجودی انسان است، نگاه به آن چیزهایی است که میتوان داشت و آگاهی از آن چیزهایی است که نداریم، دراماتراپی طی طریق «ناخودآگاهی به خودآگاهی» است، درمانی که با «تشخیص» شروع با «رفع مسأله» استمرار و با «مراقبت» به سرانجام میرسد.
تئاتر در نوشتار یک گونه ادبی است نمایشنامه دارد، بازی نقش های مکتوب و نوشته شده است، داستان پرداز است، متفکر و اندیشه ورز است، با «توهم داستانی» و بهره گیری از وهم و خیال به ما میآموزد و راه درست زندگی را نشان داده است و تفاوت آن یا دراماتراپی بسیاری چیزهای دیگر نیز هست که اگر به آن بپردازیم سخن به درازا میکشد.
دراماتراپی در هدف گذاری با تئاتر رسمی تفاوت های عمده ای دارد، هدف تئاتر تولید هنری با استفاده از ابعاد زیبایی شناسانه است این در شرایطی است که هدف دراماتراپی «رفع مسأله» یا «بیماری» و آرامش روانی و «کاهش رنج های انسانی» است، (دراماتراپی یک پروسه درمانی «تشخیص» محور است).
در دراماتراپی ابعاد زیبایی شناسانه اولویت نخست نیست، بلکه تخلیه هیجانی و آرامش روحی و روانی با اهمیت ترین نقطه آرمانی است، دراماتراپی در بیشتر مواقع برای تماشا شدن برگزار نمیگردد این درحالی است که تئاتر فقط برای تماشا شدن تولید میشود و بدون تماشاگر معنایی ندارد.
به باور من رابطه دراماتراپی با رفتار سازمانی، رابطه دال و مدلول است، همان گونه که سوسور زبان شناس و نشانه شناس سوئیسی میگوید «اکسیژن و هیدروژن باهم ترکیب میشوند تا آب بسازند» دراماتراپی نیز بعنوان دال و رفتار سازمانی بعنوان مدلول با هم پیوند میخورند تا «نشانه» های ارتباطی موثر و انسانی در قالب «روابط اجتماعی مناسب» خلق شود.
رابطه بین این دال و مدلول قراردادی است و همانطور که گفته شد، هدف دراماتراپی کاهش رنج های انسانی و تاثیر بر شخصیت افراد است که گاه مسائل گروهی را مد نظر دارد (روش سوسیو درام) و گاه مسائل شخص محور را مورد توجه قرار میدهد روش سایکو درام یا پسیکودرام است.
بر این مبنی دراماتراپی میتواند هم یک پروسه فردی باشد خصوصاً زمانی که فرد با روش ها، تکنیک ها و نظریه های مواجهه با خود و دیگران آشنا میشود و هم زمانی که درمانجو و درمانگر با خودآگاهی هر ۲ یکی میشوند و این «خود درمانی» همان چیزی است که در رفتار سازمانی نیز مورد توجه قرار میگیرد (فرد خودرا برای سازمان و سازمان را برای خود میداند).
در دراماتراپی با هدف گسترش رفتار سازمانی بهره وری زمانی به دست میآید که فرد آگاه به ظرفیت های خود و سازمان باشد و سازمان هم بنا بر ظرفیت های «فرد مستخدم» از او کار بخواهد.
در دراماتراپی «رفتار سازمانی» در حیطه «نقش فردی»، «نقش گروهی» و «نقش سازمانی» تعریف میشود و رضایتمندی زمانی به دست میآید که فرد به خوبی بتواند (اول) در جای خود قرار گیرد، (دوم) ابراز وجود کند و (سوم) خود شکوفا شود.
نقش فردی و گروهی را میتوان بوسیله دراماتراپی بسامان کرد اما «نقش سازمانی» که حلقه گم شده سازمان های کم بهره است تلاش مضاعفی میخواهد که وحدت همه پیکره سازمان را طلب میکند و به صورتی تغییر نگاه دولت ها را میخواهد.
متاسفانه با عدم توجه به نقش موثر افراد آنها را در نقش هایی میگماریم که نه فقط موثر نیستند بلکه سبب لطمه به نقش فردی خود و به تبع آن نقش گروهی و در نهایت نقش سازمانی میشوند و ثمره آن کاهش بهره وری و عدم رضایتمندی در سازمان ها و در نهایت فساد اداری و آن چیزی میشود که تا حالا در خیلی از سازمان ها اتفاق افتاده است.
«هدف غایی دراماتراپی» حضور موثر فرد در جمع است و از این منظر با «هدف آرمانی رفتار سازمانی» که حضور موثر فرد در سازمان است همخوانی و همپوشانی دارد.
حضور موثر به دست نمیآید مگر فرد از «نقش فردی» و «نقش اجتماعی» و «نقش محیطی» خود آگاه باشد و این همان چیزی است که در «تئوری نقش های دراماتراپی» خودرا بازنمایی میکند به این مفهوم که «رضایتمندی ارائه نقش موثر و مطلوب در جمع» است.
رضایتمندی و کسب آرامش نکته مهمی است که قبل از حضور در جمع باید با خود آگاهی به دست بیاید و این خودآگاهی را دراماتراپی با» ارتقای سطح شناختی فرد» نسبت به ظرفیت های وجودیش بوسیله روش ها و «تکنیک های اجرائی نقش» به دست میدهد.
اما خود آگاهی در رفتار سازمانی قدم مهمی است که با استفاده از ظرفیت های دراماتراپی میتوان آنرا به دست آورد، شاید بتوان اولین نشانه های نمایش درمانی را در شناخت فرد از رفتارهای رازآلود اش در دوران کودکی دانست که به گونه ای بیان کننده تأثیر فعالیتهای نمایشی بر روان و حتی جسم آدمیان در زیست جمعی شان است که با کشف «طرحواره ها» به دست میآید.
در دراماتراپی به رفتار سازمانی این که فرد «درون گرا» است یا «برون گرا»، «عزلت گزین» است یا «جمع گرا»، «برتری طلب» است یا «تعاملی» به آسانی قسمتی از رفتارها و نوع تعاملات فردی او را در سازمان توجیه مینماییم اما این همه ی ماجرا نیست.
مستخدمین و مدیران یک مجموعه باید بتوانند به خوبی محیطی برای تعامل سازندهٔ افراد با شخصیت های مختلف ایجاد کنند، تا بتوانند محیطی پویاتر و امید بخش تربرای فرد بسازند، تا افراد با اخلاق و رفتارهای متفاوت بتوانند در آن محیط به حداکثر کارایی دست یابند.
دراماتراپی میتواند ابعاد شخصیتی افراد را واکاوی کند و پا را از «روانشناسی شخصیت» فراتر نهد و به سطح «فردیات» راه یابد تا با استفاده از تکنیک های خود با هدف شناخت و ارزیابی رفتارها، احساس ها و ادراک ها راه درست روابط اجتماعی را متناسب با فردیات مان ترسیم کند.
از جمله «تکنیک تک گویی نمایشی»، «بازی های کلامی»، «بازی هندسی»، «بازی خیال»، «صندلی خالی»، «صندلی داغ»، «روایتگری نمایشی» و «تکنیک بازی رویا» فرد را به شناخت مناسب از خود و اجتماع هدایت میکند.
همچنین در بعد گروهی دراماتراپی در رفتار سازمانی به «مطالعه موقعیت گروهی»، «مشاجره درون گروهی و بین گروهی» و «دلبستگی ها» میپردازد بعدی که بیشتر به مطالعه رهبری، قدرت، هنجارها، ارتباطات بین فردی، شبکه ها و نقش های مرتبط میپردازد.
بعد گروهی دراماتراپی میتواند ابعاد جمعی فعالیتهای سازمانی را واکاوی نماید بهره گیری از تکنیک های دراماتراپی با هدف شناخت و ارزیابی خاصیت های جمعی افراد همچون «تکنیک نقش چند پاره»، «بازی موقعیتی»، «نقش وارونه» و «جابجایی نقش ها» … مورد استفاده قرار میدهند که حتی در آگاهی بخشی به مدیران برای بهره گیری درست از نظام تنبه و پاداشت نکته مهم دیگری است که در بعد گروهی دراماتراپی مورد توجه قرار میگیرد.
همچنین در بعد سازمانی تجزیه و تحلیل، رفتار سازمانی شامل «مطالعه مباحثی مانند فرهنگ سازمانی»، «ساختار سازمانی»، «تنوع فرهنگی»، «همکاری و هماهنگی بین سازمانی» و «تعارض ها، تغییرها»، «فناوری و نیروهای محیطی خارجی» مد نظراست که در این پس از تحلیل، رفتارسازمانی بر انسان شناسی، جامعه شناسی و علوم سیاسی نیز تاکید دارد.
تحقیقات بسیاری نشان داده اند که ارتقای در «بعد سازمانی» ۲ پیش نیاز دارد (بعد فردی و بعد گروهی) که به تحلیل خاصیت های شخصیتی و رفتارهای مشارکتی از سطح فردی به سطح گروهی و سپس سطح سازمانی کشیده میشود.
در دراماتراپی با چشم انداز ارتقای رفتار سازمانی از تکنیک هایی چون «بازی های شغلی»، «بازی های رفتاری»، «بازی با اصوات»، «بازی های مشارکتی»، «بازی های بدنی»، «روایتگری نمایشی» و … استفاده میشود که عموماً ارتباط نزدیکی با پیشه ها و مشاغل کاری و سازمانی افراد دارد.
با این توصیفات امیدوارم مدیران و برنامه ریزان به تاثیر مثبت «دراماتراپی در ارتقای سطح رفتار سازمانی» مستخدمان آگاهی یابند و آنرا در سطح کلان به کار گیرند.
هرگز فراموش نکنیم که فساد اداری و مفاسد سازمان یافته در دل ادارات یک شبه اتفاق نمیافتد «بیماری اختلاس» و «فساد سازمان یافته» ثمره سال ها نابسامانی در رده های مختلف اداری است که یک شبه هم برچیده نخواهد شد.»
انجمن بین المللی دراماتراپی ایران
Iranian Psychodrama and Drama Therapy Association
DTCI (Drama therapy center of IRAN)
مرکزی غیر دولتی و خصوصی است که عضو موسس اتحادیه جهانی دراماتراپی WADTh است.
این مجموعه مرکزی تخصصی، آموزشی، توانمند سازی و مهارتی است.
تمامی خدمات و محصولات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.