دراماتراپی و تحلیل مشاهدات علمی فروید :
- فروید مشاهده کرد که در خلال بیماری روانی شکاف هایی در حافظه بیمار آشکار میشود، حتی وقتی او داستان اش را روایت میکند.
- رخدادهای واقعی فراموش شده، نظم تقویمی به هم ریخته یا ارتباطات علّی شکسته شده با نتایجی غیر قابل فهم پا برجا میمانند.
- آزمون های فروید نشان داد که هیچ تاریخچه بیمار عصبی فراموش نخواهد شد.
- وی همچنین به این نتیجه رسید که اگر بیمار وادار شود که این شکاف های حافظه اش را با به " کارگیری فزاینده توجه" پرکند، ملاحظه میشود که تمام ایده هایی که به نظرش میرسد با هر فعالیت انتقادی ممکن پس زده میشوند،
- در ادامه و سرانجام او عمیقاً احساس ناراحتی میکند و در آن هنگام حافظه واقعاً بر میگردد .
- فروید از این تجربه نتیجه گرفت که فراموشی ها ثمره فرایندی هستند که او آنها را « واپس زنی» مینامد.
- انگیزه ایجاد آنها را فروید در"حس ناخوشایندی" مییافت که از طریق توجه کسب میشد.
- طبق نظر او نیروهای روانی را که این واپس زنی ایجاد میکنند میتوان در « مقاومتی» که علیه بازیابی خاطرات از دست رفته اعمال میشود ردیابی کرد، که به باور من همه ی اینها انگیزه هایی است که دراماتراپی را با رویکرد فرویدی مهم جلوه میدهد زیرا در این شیوه درمانی "مقاومت ها شکسته میشود" و به واسطه "بازی نمایشی حس ناخوشایند کم رنگ میشود" و "توجه نسبت به ظرفیت های وجودی پنهان مانده افزوده میگردد" و "با آموختن مسائل جدید شکاف های حافظه ای و سوالات ناجواب " حل میگردد. (دکتر مجید امرایی 2002)