یک بررسی کاربردی به مناسبت روز روانشناس / دراماتراپی و رفتار سازمانی(بخش اول )
از شما میخواهم که به مطلوب ترین شغلی که دوست دارید فکر کنید شغلی که ممکن است تا کنون تجربه کرده باشید یا اینکه فقط در ذهن تان به آن فکر کرده اید. کدام ویژگی آن شغل را دوست دارید، "وظایف تان"، "هدف کسب و کارتان"، "همکاران تان" یا " محیط کارتان". حال به شغلی فکر کنید که نمیتوانید تحملش کنید، به نظرتان این دو شغل چه تفاوت هایی با هم دارند؟ جالب است بدانید که بخش مهمی از اتفاقاتی که آن شغل را برای شما مطلوب کرده، همان چیزی است که به آن رفتار سازمانی میگویند، یعنی فرد به جهت زندگی زیستی و اجتماعی، تمایل به حضور در جمع دارد و به تبع رفتاری های مطلوب و آرمانی را آرزو دارد که این آرزو را در حیطه سازمانی " رفتار سازمانی" گویند.
از :دکتر مجید امرایی - رفتارسازمانی به معنی مطالعهٔ تأثیر افراد، گروه ها و ساختارهای مختلف بر "رفتار در یک سازمان" است که هدف آن، به کار بردن این دانش برای بهبود کارایی سازمان مورد نظر است. همچنین رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره "نحوه برخورد مردم"، افراد و گروه ها در سازمان ها است. این کار با رویکرد سیستمی انجام میشود. یعنی " روابط بین مردم " و "روابط بین سازمان ها " را در ارتباط با کل افراد، گروه ها، سازمان ها و سیستم های اجتماعی تشریح میکند و هدف آن دستیابی به اهداف سازمانی انسانی و اجتماعی برای " ایجاد روابط مطلوب تر" است. حال که به طور اختصار با تعریف رفتار سازمانی آشنا شدیم نظری خواهیم انداخت به رویکرد دراماتراپی، به عنوان یکی از روش های مهم در ساماندهی رفتار سازمانی.
گروهی دراماتراپی یا نمایش درمانی را شاخه ای از هنر تلقی میکنند اما این دیدگاه کمی جای تامل دارد زیرا دراماتراپی در بسیاری از مواقع با رویکردهای زیبایی شناسانه مرسوم هنری قابل ارزیابی نیست، بلکه با "رویکرد خود بازنمایی" و متعادل سازی در "رفتاری"، " ادراکی" و " احساسی" ارزیابی میشود و از این منظر یک برنامه روانشناختی است تا هنری که در قالب بازی های نمایشی هدفمند تاثیرات خود را نشان میدهد.
از نگاه من دراماتراپی درهرحیطه ای که باشد در رفتار سازمانی به موضوعاتی چون "پنداشت"، "درمان"، "ادراک"، "شخصیت"، "یادگیری"، "آموزش"، "پرورش"،" رهبری موثر"،" نیازها و نیروهای انگیزشی"، "رضایت شغلی"، "فرآیندهای تصمیم گیری"، "ارزیابی عملکرد"، "سنجش نوع نگرش افراد"، "شیوه های گزینش کارکنان"، "طرح ریزی شغلی" و "تنش های کاری" میپردازد و از این حیث نسبت به دیگر رویکرد ها تفاوت های عمده ای دارد.
دراین زمینه هدف غایی دراماتراپی توجه به " رفتار سازمانی مثبت گرا " است که با ورود علم روانشناسی در این عرصه مد نظر قرار گرفته است و درست از همین روست است که میتوان "دراماتراپی را به عنوان یکی از رویکرد های روانی (روان نمایشگری) در ارتقاء رفتار سازمانی مثبت گرا برشمرد.
برکسی پوشیده نیست که کارکنان سازمان ها از جنبه های مختلف رفتاری و شرایط جســمانی با یکدیگر تفاوت دارند. منظور از تفاوت های فردی، این اســت که هر فرد موجودی است منحصر به فرد، اســتثنایی و یگانه، به گونه ای که از پروتئین های ســازنده موی هرکس تا شــیارهای روی انگشــتش، بدون همانند اســت. البته شــاید کســانی را ببینیم که دارای شباهت های بســیاری نسبت به هم باشند، ولی بدون شــک، به طور دقیق، یکسان و برابر نیستند و با اطمینان میتوان گفت که از لحاظ شخصیت و شناخت، دارای تفاوت هایی هستند که این تفاوت ها در برگیرنده دیدگاه ها، نگرش ها و گرایش های گوناگون نیز هشت. براین اساس میتوان گفــت، افراد از جهات ساختمان بدنی و اندام ها، چهره و زیبایی، قدرت عضلانــی و نیروهای جســمانی، توانایی های عمومی ذهنی و اســتعدادهای خاص، ثبــات و هیجان پذیری، عواطف و گرایش ها و ســازگاری بــا محیط اجتماعی متفاوتند که مجموع این تفاوت ها در رفتارو توانایی فرد اثر میگذارد و موجب میشــود که پس از شناخت وی، انتظارات معینی از او داشت باشیم و این عنصری است که در قالب تکنیک های مختلف دراماتراپی به فرد و سازمان ظرفیت هایش را باز نمایی میکند تا فرد و مجموعه به اصلاح و ترمیم خود بپردازد.
دراماتراپی و رفتار سازمانی مثبت گرا:
رفتارسازمانی مثبت گرا به مدد دراماتراپی، به مطالعه و کاربرد توانمندی های مثبت روان شناختی، در مجامع، سازمان ها و ادارات میپردازد، تا به مدد بازی نمایشی نقاط قوت منابع انسانی که قابل توسعه و اندازه گیری هستند گسترش یابد و بتوان برای بهبود عملکرد کارکنان، آنها را به صورت اثربخش در سازمان بکار گرفت. دراماتراپی یا به تعبیری نمایش درمانی، بهره گیری از زبان بدن، بیان و احساس برای تاثیرگذاری " بر خود"، "بر دیگران" و " بر محیط " است که البته با هدف کسب رضایتمندی و کاهش رنج های انسانی به دست میآید.
هدف رفتار سازمانی چیست ؟ هدف اصلی دانش رفتار سازمانی توضیح و پیش بینی رفتارها در داخل یک سازمان است. سازمان ها با بررسی رفتار در سه سطح تاثیرگذاری متفاوت (سطح فردی، گروهی و سازمانی ) میتوانند عملکرد افراد در محیط کار را بهتر درک کنند و تعاملات بین کارمندان را بهبود بخشند. این دانش همچنین با بهبود انگیزش، رهبری، ارتباط و فرهنگ سازمانی میتواند مزیت رقابتی برای سازمان ایجاد کند تا در نهایت تاثیر قابل توجهی بر درآمد و کسب و کار داشته باشد.
رفع یک سوء تفاهم: به دلایل مختلفی دراماتراپی " تئاتر" نیست، دراماتراپی {شناخت خود است، توجه به حضور موثر است، خود را بازی کردن است، خود آگاهی است، ارزیابی ظرفیت های مثبت و منفی وجودی انسان است، آگاهی از آن چیزهایی است که میتوان داشت و نگاه به چیزهایی است که نداریم ...، در حالی که تئاتر چیز دیگری است، بازی نقش است، داستان پرداز است، تفکر و اندیشه ورز است، توهم داستانی را نشان میدهد و تفاوت این دو در بسیاری چیزهای دیگر است که اگر به آن بپردازیم سخن به درازا میکشد.
دراماتراپی درهدف گذاری نیز با تئاتر رسمی تفاوت های عمده ای دارد، هدف تئاتر تولید هنری با بهره گیری از ابعاد زیبایی شناسانه است این در حالی است که هدف دراماتراپی" رفع مسئله" و آرامش روانی و "کاهش رنج های انسانی" است، در دراماتراپی ابعاد زیبایی شناسانه اولویت نخست نیست بلکه تخلیه هیجانی و آرامش روحی و روانی مهمترین نقطه ی آرمانی است. دراماتراپی دراغلب مواقع برای تماشا شدن برگذار نمیشود این درحالی است که تئاتر صرفا برای تماشا شدن تولید میشود و بدون تماشاگر معنایی ندارد.
دراماتراپی و رفتار سازمانی: هدف دراماتراپی کاهش رنج های انسانی و تاثیر بر شخصیت افراد است که گاه مسائل گروهی را مد نظر دارد (روش سوسیو درام) و گاه مسائل شخص محور را مورد توجه قرار میدهد (سایکو درام یا پسیکودرام ) نامیده میشود. بر این مبنی دراماتراپی میتواند هم یک فرایند فردی باشد خصوصا زمانی که فرد با روش ها، تکنیک ها و تئوری های مواجهه با خود و دیگران آشنا میشود و هم زمانی که درمانجو و درمانگر هر دو یکی میشوند و این همان چیزی است که در رفتار سازمانی نیز مورد توجه قرار میگیرد. در دراماتراپی با هدف گسترش رفتار سازمانی بهره وری زمانی به دست میآید که فرد آگاه به ظرفیت های خود و سازمان باشد و سازمان هم بنا بر ظرفیت های فرد(مستخدم) از او کار بخواهد.
براین مبنا در دراماتراپی" رفتار سازمانی" در حیطه ی" نقش فردی"، " نقش گروهی" و" نقش سازمانی " تعریف میشود و رضایتمندی زمانی به دست میآید که فرد به خوبی بتواند اول " در جای خود قرار گیرد"، دوم" ابراز وجود کند " و سوم)"خود شکوفا" شود.
در این راستا نقش فردی و گروهی را میتوان از طریق دراماتراپی بسامان کرد اما " نقش سازمانی" که حلقه ی گم شده سازمان های کم بهره است تلاش مضاعفی میخواهد که وحدت همه ی پیکره سازمان را طلب میکند و به نوعی تغییر نگاه دولت ها را طلب میکند، که در این نوشتار تا حدودی به آن پرداخته ایم، زیرا به دلیل عدم توجه به نقش موثر افراد آنها را در نقش هایی میگمارند که نه تنها موثر نیستند بلکه موجب صدمه به نقش فردی خود و به تبع آن نقش گروهی و در نهایت نقش سازمانی میشوند و ثمره ی آن کاهش بهره وری و رضایتمندی در سازمان مربوطه است.
"هدف غایی دراماتراپی" حضور موثر فرد در جمع است و از این منظر با " هدف آرمانی رفتار سازمانی " که حضور موثر فرد در سازمان است همخوانی دارد، اما حضور موثر به دست نمیآید مگر فرد از " نقش فردی" و " نقش اجتماعی" و "نقش محیطی " خود آگاه باشد و این همان چیزی است که در تئوری نقش ها خود را بازنمایی میکند به این معنی که رضایتمندی یعنی ارائه ی نقش موثر و مطلوب در جمع.
دراین زمینه رضایتمندی و کسب آرامش نکته ی مهمی است که پیش از حضور در جمع باید با خود آگاهی به دست بیاید و این خود آگاهی را دراماتراپی با ارتقاء سطح شناختی فرد نسبت به ظرفیت های وجودیش از طریق روش ها و تکنیک های اجرای نقش به دست میدهد.
خود آگاهی در رفتار سازمانی قدم مهمی است که با بهره گیری از ظرفیت های دراماتراپی میتوان آن را کسب کرد، شاید بتوان نـخـسـتـیـن نشانه های نـمـایـش درمانی را در شناخت فرد از رفتارهای رازآلود خود در دوران کودکی دانست که به شکلی بیانگر تأثیر فعالیت های نمایشی بر روان و حتی جسم آدمیان در زیست جمعی آنها است.
در دراماتراپی کارکردهای اصلی رفتار سازمانی در سه بعد مورد بررسی قرار میگیرند:
- بعد فردی.
- بعد گروهی.
- بعد سازمانی.
دراماتراپی بعد فردی رفتار سازمانی را ارتقاء میبخشد: یکی از ابعاد رفتار سازمانی که در دراما تراپی مد نظر قرار میگیرد شناخت تاثیر شخصیت فرد بر نوع رفتار سازمانی اوست. بیگمان شخصیت فرد به نوبه ی خود بسیاری از تفاوت های رفتاری افراد در سازمان را توجیه میکند. اینکه فرد " درون گرا " است یا " برون گرا " به سادگی بخشی از رفتارها و نوع تعاملات فرد در سازمان را توجیه میکند. اینکه "عزلت گزین" است یا " برتری طلب" و یا " مهر طلب"، همگی در نوع رفتار فرد تاثیر گذار است. لذا مستخدمین و مدیران یک مجموعه باید بتوانند به خوبی محیطی برای تعامل سازندهٔ افراد با شخصیت های مختلف ایجاد کنند. تا بتوانند محیطی پویاتر و امید بخش را برای افراد بسازند. تا افراد با اخلاق و رفتارهای متفاوت بتوانند در آن محیط به حداکثر کارایی دست یابند. در بعد فردی آگاهی فرد از ویژگی های شخصیتی اش میتواند او را در معادلات بین فردی موفق تر نشان دهد در این حیطه روان شناسی شخصیت بسیار کمک کننده است که به ارزیابی اختلالات احتمالی روانی، رنج ها و درد های افراد و شکست ها و ناکامی ها، بهروزی ها و شادمانی ها توجه دارد.
در بعد فردی دراما تراپی قادر است ابعاد شخصیتی افراد را واکاوی نماید و با بهره گیری از تکنیک های دراماتراپی با هدف شناخت و ارزیابی خود از جمله " تکنیک تک گویی نمایشی"،" تکنیک بازی های کلامی "،" تکنیک بازی های هندسی"، " تکنیک بازی طناب "، " تکنیک بازی خیال "، " تکنیک صندلی خالی "، " تکنیک صندلی داغ "، " تکنیک روایتگری نمایشی " و" تکنیک بازی رویا " فرد را به شناخت مناسب از خود هدایت کند.
دراماتراپی بعد گروهی رفتار سازمانی را غنا میبخشد:
در بعد گروهی و تجزیه و تحلیل گروهی، رفتار سازمانی شامل مطالعه پویایی گروهی، درگیری و انسجام درون گروهی، رهبری، قدرت، هنجارها، ارتباطات بین فردی، شبکه ها و نقش ها مورد توجه است، جا یابی و حضور در جمع، شروع رابطه، بست و گسترش رابطه و اختتام رابطه مورد ارزیابی قرار میگیرد، در این سطح از تحلیل، رفتار سازمانی علوم جامعه شناختی و روان شناختی اجتماعی درگیر میشوند. در بعد گروهی تجزیه و تحلیل گروهی، رفتار سازمانی شامل "مطالعه موقعیت گروهی"، "مشاجره درون گروهی و بین گروهی" و "دلبستگی ها " کنکاش میشوند، این بعد بیشتر به مطالعه رهبری، قدرت، هنجارها، ارتباطات بین فردی، شبکه ها و نقش ها مرتبط است.
نمونه ای از این بعد شرکتی است که تصمیم میگیرد به کارگران خود جایزه دهد زیرا در واقع روی یک پروژه خاص بسیار سخت کار کرده اند. در بعد گروهی دراما تراپی قادر است ابعاد جمعی فعالیت های سازمانی را واکاوی نماید بهره گیری از تکنیک های دراماتراپی با هدف شناخت و ارزیابی ویژگی های جمعی افراد از جمله " تکنیک نقش چند پاره"، " تکنیک صندلی داغ "، " تکنیک بازی های موقعیتی" و" تکنیک نقش وارونه " و ... مورد استفاده قرار میدهند. آگاهی بخشی به مدیران برای بهره گیری درست از نظام تنبه و پاداشت نکته مهم دیگری است که در بعد گروهی دراماتراپی مورد توجه است.
دراماتراپی بعد سازمانی رفتار سازمانی را افزایش میدهد:
در بعد سازمانی تجزیه و تحلیل، رفتار سازمانی شامل "مطالعه مباحثی مانند فرهنگ سازمانی"، "ساختار سازمانی"، "تنوع فرهنگی"،" همکاری و هماهنگی بین سازمانی" و" تعارض ها، تغییرها "، "فناوری و نیروهای محیطی خارجی" مد نظراست. در این بعد از تحلیل، رفتار سازمانی بر انسان شناسی، جامعه شناسی و علوم سیاسی متمرکز میشود. به عنوان مثال، در حالیکه توانمند سازی تا حد زیادی به عنوان یک ساختار انگیزشی در سطح فردی مورد بررسی قرارگرفته است، محققان شروع به مطالعه توانمندسازی تیم به عنوان ابزاری برای درک تفاوت ها در عملکرد گروه کرده اند. تحقیقات بسیاری نشان داده اند که ارتقاء در "بعد سازمانی" دو پیش نیاز دیگر دارد (بعد فردی و بعد گروهی) دارد که به تحلیل ویژگی های شخصیتی و رفتارهای مشارکتی از سطح فردی به سطح گروهی و سپس سطح سازمانی کشیده میشود.
در بعد سازمانی تکنیک هایی چون "بازی های شغلی "، " بازی های رفتاری "، "بازی با اصوات "، "بازی های مشارکتی"، " بازی های بدنی"، " روایتگری نمایشی " و ... به کار گرفته میشوند که عموما ارتباط نزدیکی با پیشه ها و مشاغل کاری و سازمانی افراد دارند.
دراماتراپی رفتار سازمانی را چگونه متحول میسازد؟
بینش مورد نیاز برای مدیریت و اداره کار آمد و بدون مشکل یک کسب و کار با اجرای رفتار سازمانی بدست خواهد آمد، به همین دلیل است که شرکت ها باید بر روی اجرا و اصلاح رفتار سازمانی خود سرمایه گذاری کنند تا به نتایج مطلوب تری دست یابند.
صاحب نظران براین باورند که آگاهی از «رفتار سازمانی بر کارایی همه سطوح سازمانی نقشی حیاتی دارد. وقتی کارمندان درک کنند که رفتارشان چقدر بر عملکرد دیگر همکاران و رضایت مراجعان و در نهایت سازمان و امکان اجرای استراتژی اثرگذار است، کسب و کار هم موفق خواهد شد.» هنگامی که کارمندان به طور موثر رهبری شوند و با انگیزه تا حد توان شان تلاش کنند، تمام سازمان پیشرفت خواهد کرد.
به تعداد سازمان هایی که رفتار سازمانی را اجرا کرده اند، اثرات مثبت و متنوعی از اجرای این دانش دیده شده است. اغلب پژوهش ها از اثبات بهبود سلامت و بهره وری در محیط های کاری سخن میگویند که به معنای بهبود رضایت شغلی، افزایش بهره وری، تعهد بیشتر به شرکت و کاهش نرخ جا به جایی کارمندان است. صاحب نظران همچنین معتقدند که این بهبودها بر سودآوری کسب و کار تاثیر بسیاری دارد.
نمـایش درمانی در فرآیـند رفتار سازمانی هـنگامی جنبهٔ محوری مییابد که هـدف از پـروسهٔ درمان کاهـش یا رفـع اختلالات روانـی و یا کنار آمدن با مسئله باشد. آن چیزی که در رفتار سازمانی کاهش تنش و افزایش بهره وری نامیده میشود و به شدت مورد توجه مدیران سازمانی است.
در دراماتراپی ایـن تصور که افراد عادی میتوانند در چهارچوب فعالیـت هـای نمایشی با بیان خود و با هدف آرام سازی و تخلیه روانی تحت درمان قرار گیرند قابل تامل است، زیرا خود آگاهی در نمایش درمانی به مفهوم آگاهی از سه دنیای " احساس "، " رفتار" و " ادارک " است، این سه در رفتار جمعی و خصوصا رفتارهای سازمانی به شدت مد نظر قرارمی گیرند، تا جایی که بخش عمده ای از رفتارسازمانی هنگامی موثر میشود که (احساس، رفتار و ادارک) در راستای کاهش رنج ها و رضایتمندی افراد است.
با این تعبیر "نمایش درمانی" در رفتار سازمانی همان عمل رضایتمندی است که با خود آگاهی و سپاسگزاری از خود شروع شده و در ادامه به سپاسگزاری از دیگران و سپاسگزاری از محیط و در نهایت سپاسگزاری از خالق به اوج شکوفایی میرسد.
در دراماتراپی (نمایش درمانی) رضایت از "نقش خود" نخستین حرکت زیستی است، عنصر مهمی که با گره گشایی از ذهن شروع شده و با استمرار آن موجب تقویت روابط مسالمت آمیز گروهی میشود و در نهایت آرامش را در پی دارد هدف مهمی که در رفتار سازمانی به شدت مد نظر برنامه ریزان است.
دردراماتراپی " بازی" ابزاری برای گره گشایی است که در بسیاری از مواقع با" تئوری نمایشگری" و بدون مخاطب نمود مییابد و در مواقعی هم با" تئوری تاثیر متقابل "خود را نشان میدهد. همانگونه که در دنیای هنر نخستین درمانجو، "خود خالق اثر هنری" است که با خلق اثر به آرامش و رهایی میرسد در دراماتراپی هم نخستین قدم درمان آگاهی از" بازی نقش فردی و اجتماعی" با هدف تخلیه روانی است.
این قاعده که هرگاه A نـقـش B را برای C بازی کند شاید سـاده ترین تعـریف تئاتر باشد که سه ساحت "بازیگر"، " نقش " و "تماشاگر" را در پی دارد، سه قاعده ای که در دراماتراپی تعریفی متفاوت به خود میگیرند. در دراماتراپی A و B معـمـولاً یک نـفـر اسـت، یـعـنـی A غالبا نقـش خـود را بازی میکنـد و C درمانگری است که خود بخشی از پروسه بازی است نه تماشاگر منفعل.
فرد دچار مسئله در دراماتراپی فردی است که یا (دچار تکرار نقش شده، یا دچار محدودیت نقش شده، یا دچار فراموشی نقش و یا دچار خاموشی نقش است) و نمایش درمانی در" ترمیم این مشکلات نقشی" به کار گرفته میشود آن چیزی که در فرایند رفتار سازمانی نیز امری حیاتی و مهم است.
در نمایش درمانی درمانگر یک مداخله گـر است و صرفا نقش ناظر بر فرایند درمانی را ندارد او خود، گاهی بخشی از پروسه درمان است و فعال و اکتیو میشود، این درمانگر در بسیاری از مواقع والدین و یا سرپرستان و حتی همسر و شریک عاطفی فرد دچار مسئله است که با آگاهی از بازی گیری و بازی سازی مسائل و رنج های فرد را کاهش میدهند. (ادامه دارد .....)
* دکتر مجید امرایی ؛ دراماتراپیست و استاد دانشگاه، عضو بنیانگذار اتحادیه جهانی دراماتراپی WADTh