menusearch
dtci.asia

ابوعلی سینا نخستین پزشک دراماتراپیست ایرانی

تقویم
شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
جستجو
هدر سایت

ابوعلی سینا نخستین پزشک دراماتراپیست ایرانی

(0)
(0)
اشتراک خبر در شبکه های اجتماعی اشتراک
تاریخ درج خبر پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹
تعداد بازدید خبر 444
ابوعلی سینا نخستین پزشک دراماتراپیست ایرانی

ابوعلي سينا نخستين پزشک نمايش درمانگر جهان- مجيد امرايي*

ابوعلي سينا نخستين پزشک نمايش درمانگر جهان- مجيد امرايي*

حتما داستانش را شنيده ايد که در شهر ري شاهزاده اي بود که به بيمار 'ماليخوليا' دچار بود، او معتقد بود که گاو است و بايد سرش را ببرند و بخورند. حاکم ري از بوعلي سينا مي خواهد فرزندش را درمان کند، ابوعلي سينا چاقو به دست، درهيبت قصابان و در قالبي بازي محور با لباس يک قصاب و ظاهرا به قصد بريدن سر گاو (بيمار) نزد او مي رود. مي خواهد سرش را ببرد اما او را لاغر خطاب مي کند و به بقيه مي گويد که او بايد چاق شود تا سرش را ببرم؛ اين گاو ارزش سر بريدن ندارد!!

بعد از آن ابوعلي سينا به بهانه چاق شدن آن شاهزاده، به او داروهاي گياهي مي خوراند و او بعد از مدتي خوب مي شود....
بيش از 25 سال است که در عرصه تئاتر فعاليت مي کنم، درحال حاضر هم به عنوان مدرس و نمايش درمانگر در مراکز مختلف آموزشي و درماني فعاليت مي دارم، نخستين اثر تاليفي در حوزه نمايش درماني در ايران را تحت عنوان 'نمايش درماني در مسير تکامل' در سال 1389 به مدد انتشارات دانژه منتشر کردم و کتاب هاي ديگري تحت عنوان 'نمايش نوشته ها' توسط انتشارات سرا و 'ده قدم با نمايش درماني' توسط انتشارات طهورا از من متشر شده است.
بر اين اساس معتقدم بوعلي سينا، بزرگترين پزشک دوره ي اسلامي نخستين نمايش درمانگر جهان است نه 'ژاکوب لويي مورينو' رومانيايي که به اشتباه او را بنيانگذار نمايش درماني در جهان مي دانند .
بوعلي در فلسفه و طب فعاليت هاي بسياري داشته که تنها بخشي ازآنها تاکنون شناخته شده است، البته وي در زمينه هاي رياضي و نجوم و هندسه و کيميا هم آگاهي کاملي داشته اما تا کنون کسي کمتر تصور مي کرده است که بوعلي سينا' نمايش درمانگر' هم بوده است.
درباره ي قدرت علمي و تجربي بوعلي سينا در درمان هاي غير دارويي در حوزه روانپزشکي و آنچه که امروزه با عنوان ' نمايش درماني' از آن ياد مي شود. داستان هاي بسياري نقل شده است که داستاني که در پي مي آيد يکي از زيبا ترين داستان هاي درمان غيردارويي و نمايش درماني توسط بوعلي سينا است که در ديد پزوهشگران پنهان مانده است.
نقل شده است زماني که بوعلي در دربار” شيرين” معروف به ' ملکه سيده خاتون' حاکم سرزمين ري به کار ديواني مشغول بود فعاليت هاي طبي و درماني و همچنين فلسفي خود را نيز ادامه مي داد.
درآن زمان ري پس از نيشابور بزرگترين شهردر منطقه مشرق زمين به شمار مي رفت.عمارت هاي سلطنتي، جمعيت انبوه و فراواني نعمت، سينمايي زنده و پرجنب وجوش به اين شهر داده بود.
' شيرين' دختر 'سپهبد شروين' معروف به ' ملکه سيده ' پس از مرگ شوهرش 'علي بويه ' عملا حکومت ري را به دست گرفت. در اين زمان فرزند جوانش ' مجد الدوله ' مبتلا به بيماري ماليخوليا شده بود. وي از ابن سينا خواست تا براي درمان فرزندش کاري بکند. استاد به کاخ سلطنتي آمد و در سرايي مسکن گزيد و از همان روزهاي نخست معالجه مجد الدوله را آغاز کرد ' نظامي عروضي' نيز در کتاب' چهار مقاله ' روايتي شيرين و شنيدني از روش معالجه استاد آورده است که شباهت بسياري به شيوه درماني دارد که امروزه با نام ' نمايش درماني ' مطرح است و همين سندي است بر اين ادعا که بوعلي سينا نخستين پزشک نمايش درمانگر جهان است.
طبق اين روايت مجد الدوله دچار بيماري ماليخوليا شده بود و خيال مي کرد که ' گاو' شده و همه روزه بانگ سر مي داد .... که مرا بکشيد که از گوشت من غذايي لذيذ و نيکو به دست مي آيد.
روزي بوعلي لباس قصابان به تن کرد و با صدايي بلند گفت: ' آن جوان را بشارت دهيد که قصاب مي آيد تا او را بکشد خبر را به آن جوان گفتند تا مهيا شود .
پس خواجه ... بر در سراي بيمار آمد ... کاردي به دست گرفته و گفت : اين گاو کجاست تا او را بکشم ؟ آن جوان همچون گاو بانگي کرد که من اينجا هستم و مهياي ذبح شدنم.
خواجه گفت: به ميان سراي آريدش و دست و پاي ببنديد و فرو افکنيد تا او را حلال کنم .
بيمار چون آن شنيد بدويد و به ميان سراي آمد و بر پهلوي راست خفت و پاي او را سخت با رسن ببستند.
پس خواجه بوعلي سينا بيامد و کارد بر کارد ماليد و فرو نشست و دست بر پهلوي او نهاد چنانکه عادت قصابان بود.
پس گفت: اين چه گاو لاغري است !؟ اين را نشايد کشتن گوشتي ندارد علف دهيدش تا فربه شود و سپس او را بخوريم برخاست و بيرون آمد.
پس گفت : دست و پاي او را بگشاييد و خوردني آنچه فرمايم پيش او بريد و او را گوييد : بخور تا زودتر فربه شوي. چنان کردند که خواجه گفت ... او بشنودي و بخوردي برآن اميد که فربه شود تا او را بکشند.
پس اطباء دست به معالجت او برگشادند چنانکه خواجه بوعلي فرموده بود پس از يک ماه که دارو هاي بوعلي را به بهانه فربه شدن نوشيد صحت يافت.
اين حکايت در هفت اورنگ جامي نيز چنين آمده است :
بود در عهد بوعلي سينا
آن به کنه اصول طب بينا
زآل بويه يکي ستوده خصال
شد ز ماخوليا پريشان حال
بانگ مي زد که:کم بود در ده
هيچ گاوي بسان من فربه
آشپز گر پزد هريسه ز من
گرددش گنج سيم، کيسه ز من
زود باشيد حلق من ببريد!
به دکان هريسه پز سپريد!
صبح تا شام حال او اين بود
با حريفان مقال او اين بود
نگذشتي ز روز و شب دانگي
که چو گاوان نبودي اش بانگي
که: بزودي به کارد يا خنجر
بکشيدم که مي شوم لاغر!
تا به جايي رسيد کو نه غذا
خورديي از دست هيچ کس، نه دوا
اهل طب راه عجز بسپردند
استعانت به بوعلي بردند
گفت: سويش قدم نهيد از راه
مژده گويان! که بامداد پگاه
مي رسد بهر کشتن ات به شتاب
دشنه در دست، خواجه ي قصاب
رفت ازين مژده زو گراني ها
کرد اظهار شادماني ها
بامدادان که بوعلي برخاست
شد سوي منزلش که: گاو کجاست؟
آمد و خفت در ميان سراي
که، منم گاو، هان و هان، پيش آي!
بوعلي دست و پاش سخت ببست
کارد بر کارد تيز کرد و نشست
برد قصاب وار کف، سوي اش
ديد هنجار پشت و پهلويش
گفت کاين گاو لاغر است هنوز
مصلحت نيست کشتن اش امروز
چند روزي ش بر علف بنديد!
يک زمان اش گرسنه مپسنديد
تا چو فربه شود، برانم تيغ
نبود افسوس ذبح او و، دريغ
دست و پايش ز بند بگشادند
خوردنيهاش پيش بنهادند
هر چه دادندش از غذا و دوا
همه را خورد بي خلاف و ابا
تا چو گاوان از آن شود فربه
شد خود او از خيال گاوي، به
و اين حکايت به درستي نشان مي دهد که بوعلي سينما نخستين نمايش درمانگر است که با شيوه اي کاملا نمايشي در راه درمان بيماران تلاش مي کرده است .
منابع :
1) چهار مقاله نظامي عروضي
2) هفت اورنگ جامي
* کارشناس فرهنگي